مفتی

لطفاً جهت حمایت، از طریق گزینه لایک مقاله در مفتی دات کام نظر خود را در مورد مطلب زیر، ثبت نمایید.

خیر و شر

2 مهر 01 ساعت 13:57
ساختمان وجودی ما انسان ها بر پایه یک سری قوانین و اصولی برپا است و هرچه که موافق این اصول و و قوانین باشد برای ما خیر و خوبی به همراه خواهد داشت و هرچه که برخلاف این اصول و قوانین باشد، برای ما شر و بدی به همراه خواهد داشت.
خیر و شر

تعریف خیر و شر:

وجود ما بر پایه یک سری اصول و نظام از پیش تعیین شده ای استوار است که هر گاه در مسیر درست و نظام حاکم بر وجود خودمان باشیم، در حقیقت پیرو خیر هستیم و هرگاه برخلاف نظام و اصول وجودی خودمان رفتار کنیم، چه دوست داشته باشیم چه نداشته باشیم، پیرو شر هستیم!

سوالی که پیش می آید این است که شر همیشه وجود دارد یا هرگاه خیری نباشد شر متولد می شود؟ یا اصلاً چرا شر خلق شده است؟

شر چیزی است که هرگاه خیری نباشد، ظاهر میشود، هرگاه پیشرفتی نباشد متولد می شود و هرگاه رشدی نباشد شر پیروز می شود.

نادانی، نبود دانایی است. فقر ، نبود دارایی است. موجودات شر موجوداتی هستند كه منشا فقدان هستند؛ مثلا گزندگان با گزیدن سبب از دست دادن سلامتی و مرگ می شوند وگرنه شر به معنای چیزی كه در خارج وجود داشته باشد، بی معنا است. بنابراین، شر چیزی نیست تا مخلوق باشد و نیاز به خالق داشته باشد!

علت آفرینش عالم به خیر و شر

اما می توان پرسید چرا خداوند عالم را به گونه ای آفرید كه چنین مشكلات و نابسامانی هایی در آن وجود داشته باشد؟ قبول داریم كه شر در عالم نیست؛ اما یقینا برخی عوامل هستند كه مانع بهره مندی ما از همه خیرها و خوبی ها هستند؛ مانند: بیماری ها و یا حیوانات درنده یا حوادث ناگوار طبیعی مانند سیل و زلزله و ... چرا این ها در عالم قرار گرفت و خداوند، عالم را خالی از بدبختی ها و مشكلات و موانع خوشبختی خلق نكرد؟

در پاسخ می گوییم: اگر این گونه امور شر محسوب گردند، باید ببینیم كه این گونه امور حقیقتا چیستند؛ آیا این شرور كاملا شر هستند یا به نوعی خیر هم محسوب می شوند و این رفتار ما است که می تواند خیر آنها را دریافت نماید یا شر آنها را؟

تقسیم خیر و شر در عالم

در عالم شر مطلق وجود ندارد، زیرا بر حسب فرض خیر و شر بر سه گونه است:

الف) خیر مطلق كه هیچ گونه بدی در آن راه ندارد، مانند خداوند كه خیر مطلق است.

ب) شر مطلق كه هیچ گونه جهت مثبتی در آن وجود ندارد .

ج) خیر و شر نسبی كه بین دو قسم بالا است.

=> عدم وجود شر مطلق در عالم

با تحقیق و تجربه می توان به یقین رسید كه هیچ موجودی در جهان هستی نیست كه شر مطلق بوده و هیچ جهت خیری در آن نباشد؛ در تفكر دینی، از شیطان شرتر سراغ نداریم، ولی شیطان شر مطلق نیست، بلكه برای آشكار شدن انسان های خدا ترس از غیر خداترسان، وجود این موجود دعوت كننده به گمراهی لازم است!

وقتی شیطان تمام توانش را برای گمراه كردن بنده به كار می گیرد و بنده خداترس با توكل و پناه بردن به خدا، از مبارزه با او سربلند بیرون می آید، ارزش بنده برای كائنات آشكار می گردد و این بنده شایسته این می شود كه خدا به بنده بر موجودات مباهات كند.

بنا بر این وجود شیطان به عنوان دام گمراهی بر راه مؤمن لازم آمد. از جهت این لزوم، شیطان از شر مطلق بودن خارج شد.

=> نسبی بودن شرور

از نظر دیگر می توان دید كه غالب شرور "نسبی" هستند، یعنی به خودی خود بد نیستند، بلكه وقتی نسبت به چیزی سنجیده می شوند، شر به حساب می آیند. گرگ ذاتاً حیوان خوبی است كه دارای خلقتی عجیب و یكی از مخلوقات الهی است كه باعث تعادل چرخه طبیعت می شود. گرگ نسبت به ذات خود و مجموع نظام هستی مفید و خیر است. اگر گرگ با درختان، گیاهان و سنگ ها سنجیده شود، نسبت به آن ها هیچ گونه بدی ندارد، لكن نسبت به گوسفند یا انسان شر است!

همچنین است عقرب و مارهای گزنده كه نیش آن ها برای جانداران مضر است، ولی برای خودش لازم است. مولوی حکیم می گوید:

پس بد مطلق نباشد در جهان، بد به نسبت باشد این را هم بدان

زهر مار آن مار را باشد حیات، نسبتش با آدمی باشد ممات

پس در عالم، شر و بدی مطلق وجود ندارد. آنچه شر دانسته می شود، نسبی است، یعنی به نسبت با حیات موجودی مانند ما انسان ها بد و شر خوانده می شود، ولی به خودی خود خیر است.

مصالح و فواید بدی و شرور

اما این كه چرا خداوند آن ها را آفریده است، این است که مصالح و فواید بسیاری در وجود آنها نهفته است.

باید در مجموع جهان هستی سنجیده شود، یعنی فلسفه این گونه مشكلات و به اصطلاح شرور در زندگی را باید در نگاهی عمیق و گسترده كه دنیا و آخرت و فلسفه خلقت انسان و قرار گرفتنش در جهان ماده را مد نظر داشته باشد، مورد توجه قرار داد.

=> عدم دلبستگی انسان به زرق و برق دنیا

در این باره نسبت به انسان ها می توان گفت هدف این بوده كه آدمی دل بسته و اسیر زَرق و برق جهان نباشد. آن را جاودانه نپندارد، زیرا دل بستگی مانع تكامل انسان است. برخی از شرور و مصائب، شكننده تفاخر و غرور انسان ها هستند. خطراتی كه می تواند باعث غفلت فرد از حیات حقیقی آخرتی گردد و او را در دنیا و دنیا طلبی غرق نماید. اصولا شرور و مشكلات دارای آثار تربیتی فراوانی هستند، مانند شكوفایی استعداهای نهفته، زیرا انسان در پرتو مصائب و مشكلات، قوای ادراكی خود را به كار می اندازد و به قله های رفیع علم و آگاهی می رسد.

=> بیداری انسان

اگر سختی ها و محرومیت ها نبود، هرگز بشر از نردبان علم بالا نمی رفت. شرور در انسان روح مقاومت و پایداری را تقویت می كند. او را در برابر حوادث، صبور و بردبار بار می آورد. طوفان حوادث نمی تواند درخت وجود او را از جا بركند. همچنین زندگی او را از یكنواختی بیرون می برد و او را از غفلت بیدار می كند.

نتیجه

البته خداوند هیچ گاه سختی و بلا و مصیبت ما را نخواسته، باید تلاش كنیم با تلاش علمی و كوشش های اجتماعی جلوی بسیاری از بیماری ها و حوادث طبیعی را بگیریم. مثلاً بلا بودن یك زلزله كوچك تنها به خاطر كمبود و رفتار ما در مقاوم سازی ساختمان ها و ... است.

سیل بزرگ با وجود سد های محکم و سیل بند های متعدد بزرگ ترین رحمت خداوند است، نه بلایی خانمان برانداز؛ همچنین آشوب ها و مشكلات بشر در غالب موارد مربوط به رفتارهای غیر عقلانی و غیر انسانی ما است و ربطی به خداوند ندارد.

امیدواریم از این مطلب بهره مند شده باشید ...

امتیاز دهی به مقاله



 
ثبت نظر، سوال و ... :
شما می توانید درباره خیر و شر نظر دهید یا سوال بپرسید:
نام و نام خانوادگی:
ارسال
نظرات (0)
ترتیب
کلمات کلیدی: خیر و شر ، ساختمان وجودی ما انسان ها ، هرچه که موافق این اصول و و قوانین باشد برای ما خیر و خوبی به همراه خواهد داشت و هرچه که برخلاف این اصول و قوانین باشد، برای ما شر و بدی به همراه خواهد داشت.